تفسير سورهي انفال ( آيات 56 تا 60 )
تفسير سورهي انفال ( آيات 56 تا 60 )
تفسير سورهي انفال ( آيات 56 تا 60 )
«56» أَلَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِى كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لَا يَتَّقُونَ
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفتهاى، سپس پيمان خود را در هر بار مىشكنند و(در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
در روايات آمده است: «كسىكه وفادار نباشد و پيمانشكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد».(175)
2- پيمانشكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد با آنان نيست. «ينقضون عهدهم فى كلّ مرّة»
3- پيمانشكنى، با انسانيّت سازگار نيست. «شرّالدّوابّ... ينقضون عهدهم»
4- كفر، زمينهى پيمانشكنى است. «الّذين كفروا... ينقضون عهدهم»
5 - پيمانشكنى، بىتقوايى است. «ينقضون عهدهم... و هم لايتّقون»
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده و از آن پروايى ندارند. «ينقضون... فى كل مرّة... لايتّقون»
«57» فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِى الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).
«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند.
2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فشرّد بهم»
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَن خلفهم» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت.
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فشرّد بهم»
5 - با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت و پيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فشرّد بهم»
6- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند. «فشرّد بهم»
7- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فشرّد بهم» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «من خلفهم لعلّهم يذّكّرون»
«58» وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَآءٍ إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ الْخَآئِنِينَ «59» وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ
و اگر خوف آن داشتى كه گروهى (در پيمان) خيانت كنند، تو نيز عهدشان را به سوى آنان بيانداز (و آن را لغو كن، يا به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عملخواهى كرد.) همانا خداوند خائنان را دوست ندارد. وآنان كه كفرورزيدهاند گمان نكنند كه پيش افتادهاند (واز قلمرو ما بيرون رفتهاند،) زيرا آنها نمىتوانند (ما را) ناتوان كنند.
«على سواء»، يا به معناى مقابله به مثل است، يعنى همان گونه كه آنان در فكر توطئه و پيمان شكنىاند، شما هم پيمان را لغو كنيد. يا به معناى رفتار عادلانه با دشمن است.(176)
آيه در موردى است كه شواهد وقرائنى بر توطئه و خيانت دشمن وجود دارد، كه براى پيشگيرى بايد در لغو پيمان پيش دستى كرد.
2- اسلام به قراردادها و معاهدات خود پايبند است و تا احتمال خيانتى نيست، وفا لازم است. «و امّا تخافنّ... خيانة فأنبذ اليهم»
3- تشخيص شواهد و قرائن خيانت و تصميم بر باطل كردن قراردادها و بىاعتبارى تعهّدات، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است. «فأنبذ اليهم» (مخاطب شخص پيامبر است، نه امّت اسلامى)
4- پايبندى به معاهدات، تا زمانى است كه احتمال توطئه نباشد، وگرنه اعلام انصراف مىشود. «فأنبذ اليهم»
5 - اگر از خيانت دشمن نگران هستيد، ناجوانمردى نكنيد و لغو پيمان را اعلام كنيد. «فانبذ اليهم»
6- با دشمن هم عدل وانصاف داشته باشيد. «على سواء»، يعنى بالعدل.(177)
7- لغو قرار داد از روى مقابله به مثل، عادلانه است. «على سواء»
8 - خيانت از هركه باشد حرام و زشت است، چه كافر و چه مسلمان. «انّ اللّه لايحبّ الخائنين»
9- جنگ، با كسانى كه سابقهى پيمان داشتهايم، خيانت است. «فأنبذ اليهم... انّ اللّه لا يحبّ الخائنين»
10- از سنّتهاى الهى نمىتوان پيشى گرفت. «و لايحسبنّ... سبقوا»
11- چنان ابتكار عمل را به دست گيريد كه كفار خيال نكنند بر شما پيشى گرفتهاند. «لايحسبنّ الّذين كفروا سبقوا»
12- كافران، با خيانت به جايى نمىرسند. «لايعجزون»
«60» وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُم وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَىْءٍ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مىتوانيد از نيرو و از اسبان سوارى فراهم كنيد تا دشمن خدا و دشمن خودتان و نيز (دشمنانى) غير از اينان را كه شما آنان را نمىشناسيد، ولى خداوند آنها را مىشناسد، به وسيله آن بترسانيد، و در راه خدا (و تقويت بنيهى دفاعى اسلام) هرچه انفاق كنيد، پاداش كامل آن به شما مىرسد و به شما ستم نخواهد شد.
پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى با خبر شد كه در يمن اسلحهى جديدى ساخته شده، شخصى را براى تهيهى آن به يمن فرستاد. از آن حضرت نقل شده كه با يك تير، سه نفر به بهشت مىروند: «سازندهى آن، آماده كننده و تيرانداز».(178)
در اسلام، مسابقات تيراندازى و اسب سوارى و برد و باخت در آنها جايز شمرده شده تا آمادگى رزمى ايجاد شود.
ضمير «لهم»، به كفّار و كسانى كه در آيهى قبل مطرح بودند و بيم خيانتشان مىرفت، برمىگردد. يعنى در برابر دشمن كه همواره احتمال خيانت او حتّى در صورت عهد و پيمان مىرود، آماده باشيد.
2- هدف از آمادگى نظامى، حفظ مكتب و وطن و دفع دشمن مسلمانان است، نه غارت و استعمار و... . «واعدّوا لهم...»
3- دولت بايد حدّاكثر توان خود را براى تأمين بودجه دفاع از نظام اسلامى و ترساندن دشمنان خدا اختصاص دهد. «مااستطعتم»
4- تمام مسلمانان بايد آمادهى رويارويى با توطئههاى دشمن باشند و دورههاى رزمى را ديده باشند.(179) «مااستطعتم»
5 - همه جا گفتگو و مذاكره كارساز و كافى نيست، گاهى هم بايد توان و قدرت به ميدان آيد. «من قوّة»
6- در هر زمان، پيشرفتهترين امكانات رزمى را براى دفاع آماده كنيد و از هيچ چيز فروگذار نكنيد، چه قدرت سياسى و نظامى، چه امكانات تبليغى و تداركاتى. «من قوّة»
7- ايجاد رعب در دل دشمن با هر وسيلهاى حتّى با ظاهرسازى لازم است. «من قوّة» در حديث آمده است: با خضاب كردن موى صورت، دشمن را بترسانيد، تا نگويند ارتش اسلام پير است.(180)
8 - براى ارعاب و ترساندن دشمنان، در صورت نياز آموزش نظامى براى زنان هم لازم است. «من قوّة... ترهبون به عدوّ اللّه»
9- به امكانات امروز قانع نباشيد و تجهيزات نظامى و دفاعى را تا مرز تهديد دشمنان گسترش دهيد. «من قوّة... ترهبون به عدوّاللّه»
10- وحدت و يكپارچگى هم نوعى قدرت است، چون با تفرقه، نمىتوان دشمن را ترساند. «من قوّة... ترهبون به عدوّ اللّه»
11- در اسلام، همهى مسلمانان سربازند و بسيج مردمى ضرورى است. «أعدّوا، ترهبون، تنفقوا و ...»
12- اسبهاى جنگى، آن روز و ابزار نظامى امروز، بايد به حال آماده باش نگهدارى و تغذيه شود. «رباط الخيل»
13- هم آمادگى نيروها لازم است، هم تجهيزات. «من قوّة و من رباط الخيل»
14- اسلام، بايد نظام و حكومت داشته باشد، چون بدون آن، دشمنان هراسى ندارند. «ترهبون به»
15- بايد بُنيه دفاعى مسلمانان در زمينههاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى، نظامى، عقيدتى و... چنان قوى باشد كه دشمن از هر جهت بترسد و توطئههايش خنثى شود. («ترهبون به»، به طور مطلق بيان شده است)
16- هم ارزشهاى الهى بايد حفظ شود و هم حقوق انسانى. «عدوّاللّه و عدوّكم»
17- در اسلام، مكتب و كرامت انسانى مطرح است، نه اغراض شخصى، نژادى و قومى. «عدوّاللّه و عدوّكم»
18- همهى دشمنان، شناخته شده نيستند. «لاتعلمونهم» شايد مراد منافقان باشند، چون همين تعبير دربارهى آنان هم آمده است. «لاتعلمهم نحن نعلمهم»(181)
19- تنها براى دشمنان شناخته شده برنامهريزى نكنيد، بلكه پيشبينى لازم حتّى براى دشمنان ناشناختهى حال و آينده هم داشته باشيد. «لاتعلمونهم»
20- مردم بايد در بودجهى جنگ و تأمين جبهه، مشاركت كنند و اين تنها مخصوص زمان جنگ نيست. «وما تنفقوا...» (آيه مطلق است و مىرساند كه مسلمانان بايد همواره براى آمادگى، پول خرج كنند.)
21- كمك به جبهه، از هر راهى؛ مالى، جانى، آبرو، اطلاعات، قلم و... لازم است. «من شىء»
22- هرگونه تلاش وانفاق وبكارگيرى امكانات براى تقويت بنيه نظامى حكومت اسلامى، از مصاديق انفاق در راه خداست. «وما تنفقوا من شىء فىسبيل اللّه»
23- به شرطى خير و بركت انفاق به شما برمىگردد كه در راه خدا باشد، نه از روى ريا، سُمعه، خودنمايى و روابط و ملاحظات. «فى سبيل اللّه»
24- كمكهاى مالى، سبب قدرت امّت مىشود و نتيجهى آن به خود مردم و وضع اقتصادى جامعه و عزّت مسلمانان برمىگردد. «يوفّ اليكم»
25- تضييع حقوق ديگران و پرداخت نكردن مزد و پاداش كارها به طور كامل، ظلم است. «يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون»
/ع
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفتهاى، سپس پيمان خود را در هر بار مىشكنند و(در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
نكتهها:
پيمان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.در روايات آمده است: «كسىكه وفادار نباشد و پيمانشكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد».(175)
پيامها:
1- رهبر مسلمانان مىتواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهدت منهم» چنانكه پيامبرصلى الله عليه وآله پيمانهاى متعدّدى با كفّار مىبست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند. «ينقضون عهدهم فى كلّ مرّة»2- پيمانشكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد با آنان نيست. «ينقضون عهدهم فى كلّ مرّة»
3- پيمانشكنى، با انسانيّت سازگار نيست. «شرّالدّوابّ... ينقضون عهدهم»
4- كفر، زمينهى پيمانشكنى است. «الّذين كفروا... ينقضون عهدهم»
5 - پيمانشكنى، بىتقوايى است. «ينقضون عهدهم... و هم لايتّقون»
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده و از آن پروايى ندارند. «ينقضون... فى كل مرّة... لايتّقون»
«57» فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِى الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).
نكتهها:
«تَثقَفنّهم» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملاً هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد.«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند.
پيامها:
1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. «تثقفنّهم... فشرّد بهم»2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فشرّد بهم»
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَن خلفهم» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت.
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فشرّد بهم»
5 - با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت و پيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فشرّد بهم»
6- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند. «فشرّد بهم»
7- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فشرّد بهم» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «من خلفهم لعلّهم يذّكّرون»
«58» وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَآءٍ إِنَّ اللَّهَ لَايُحِبُّ الْخَآئِنِينَ «59» وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ
و اگر خوف آن داشتى كه گروهى (در پيمان) خيانت كنند، تو نيز عهدشان را به سوى آنان بيانداز (و آن را لغو كن، يا به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عملخواهى كرد.) همانا خداوند خائنان را دوست ندارد. وآنان كه كفرورزيدهاند گمان نكنند كه پيش افتادهاند (واز قلمرو ما بيرون رفتهاند،) زيرا آنها نمىتوانند (ما را) ناتوان كنند.
نكتهها:
«فأنبذ اليهم» از «نَبذ»، به معناى افكندن است. مراد از افكندنِ پيمان به طرف دشمن، اين است كه قبلاً به آنان اعلام وسپس پيمان را لغو كنيد تا غافلگير نشوند و شما هم ناجوانمردى نكرده باشيد.«على سواء»، يا به معناى مقابله به مثل است، يعنى همان گونه كه آنان در فكر توطئه و پيمان شكنىاند، شما هم پيمان را لغو كنيد. يا به معناى رفتار عادلانه با دشمن است.(176)
آيه در موردى است كه شواهد وقرائنى بر توطئه و خيانت دشمن وجود دارد، كه براى پيشگيرى بايد در لغو پيمان پيش دستى كرد.
پيامها:
1- در مسائل مهم نظامى و اجتماعى، منتظر وقوع خيانت نباشيد، بلكه بايد با احتمال عقلايى نسبت به خيانت نيز اقدام كرد. «و امّا تخافنّ... خيانة»2- اسلام به قراردادها و معاهدات خود پايبند است و تا احتمال خيانتى نيست، وفا لازم است. «و امّا تخافنّ... خيانة فأنبذ اليهم»
3- تشخيص شواهد و قرائن خيانت و تصميم بر باطل كردن قراردادها و بىاعتبارى تعهّدات، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است. «فأنبذ اليهم» (مخاطب شخص پيامبر است، نه امّت اسلامى)
4- پايبندى به معاهدات، تا زمانى است كه احتمال توطئه نباشد، وگرنه اعلام انصراف مىشود. «فأنبذ اليهم»
5 - اگر از خيانت دشمن نگران هستيد، ناجوانمردى نكنيد و لغو پيمان را اعلام كنيد. «فانبذ اليهم»
6- با دشمن هم عدل وانصاف داشته باشيد. «على سواء»، يعنى بالعدل.(177)
7- لغو قرار داد از روى مقابله به مثل، عادلانه است. «على سواء»
8 - خيانت از هركه باشد حرام و زشت است، چه كافر و چه مسلمان. «انّ اللّه لايحبّ الخائنين»
9- جنگ، با كسانى كه سابقهى پيمان داشتهايم، خيانت است. «فأنبذ اليهم... انّ اللّه لا يحبّ الخائنين»
10- از سنّتهاى الهى نمىتوان پيشى گرفت. «و لايحسبنّ... سبقوا»
11- چنان ابتكار عمل را به دست گيريد كه كفار خيال نكنند بر شما پيشى گرفتهاند. «لايحسبنّ الّذين كفروا سبقوا»
12- كافران، با خيانت به جايى نمىرسند. «لايعجزون»
«60» وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُم وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَىْءٍ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مىتوانيد از نيرو و از اسبان سوارى فراهم كنيد تا دشمن خدا و دشمن خودتان و نيز (دشمنانى) غير از اينان را كه شما آنان را نمىشناسيد، ولى خداوند آنها را مىشناسد، به وسيله آن بترسانيد، و در راه خدا (و تقويت بنيهى دفاعى اسلام) هرچه انفاق كنيد، پاداش كامل آن به شما مىرسد و به شما ستم نخواهد شد.
نكتهها:
اين آيه دستور آماده باش همه جانبهى مسلمانان در برابر دشمنان و تهيه هر نوع سلاح، امكانات، وسايل و شيوههاى تبليغى حتّى شعار و سرود را مىدهد كه رعايت اين دستورات، سبب هراس كفّار از نيروى رزمى مسلمانان مىشود.پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى با خبر شد كه در يمن اسلحهى جديدى ساخته شده، شخصى را براى تهيهى آن به يمن فرستاد. از آن حضرت نقل شده كه با يك تير، سه نفر به بهشت مىروند: «سازندهى آن، آماده كننده و تيرانداز».(178)
در اسلام، مسابقات تيراندازى و اسب سوارى و برد و باخت در آنها جايز شمرده شده تا آمادگى رزمى ايجاد شود.
ضمير «لهم»، به كفّار و كسانى كه در آيهى قبل مطرح بودند و بيم خيانتشان مىرفت، برمىگردد. يعنى در برابر دشمن كه همواره احتمال خيانت او حتّى در صورت عهد و پيمان مىرود، آماده باشيد.
پيامها:
1- مسلمانان بايد آمادگى رزمى كامل، از نظر تجهيزات، نفرات و... داشته باشند و آمادهى مقابله با خيانت و حمله دشمن باشند. «و أعدّوا لهم ما استطعتم»2- هدف از آمادگى نظامى، حفظ مكتب و وطن و دفع دشمن مسلمانان است، نه غارت و استعمار و... . «واعدّوا لهم...»
3- دولت بايد حدّاكثر توان خود را براى تأمين بودجه دفاع از نظام اسلامى و ترساندن دشمنان خدا اختصاص دهد. «مااستطعتم»
4- تمام مسلمانان بايد آمادهى رويارويى با توطئههاى دشمن باشند و دورههاى رزمى را ديده باشند.(179) «مااستطعتم»
5 - همه جا گفتگو و مذاكره كارساز و كافى نيست، گاهى هم بايد توان و قدرت به ميدان آيد. «من قوّة»
6- در هر زمان، پيشرفتهترين امكانات رزمى را براى دفاع آماده كنيد و از هيچ چيز فروگذار نكنيد، چه قدرت سياسى و نظامى، چه امكانات تبليغى و تداركاتى. «من قوّة»
7- ايجاد رعب در دل دشمن با هر وسيلهاى حتّى با ظاهرسازى لازم است. «من قوّة» در حديث آمده است: با خضاب كردن موى صورت، دشمن را بترسانيد، تا نگويند ارتش اسلام پير است.(180)
8 - براى ارعاب و ترساندن دشمنان، در صورت نياز آموزش نظامى براى زنان هم لازم است. «من قوّة... ترهبون به عدوّ اللّه»
9- به امكانات امروز قانع نباشيد و تجهيزات نظامى و دفاعى را تا مرز تهديد دشمنان گسترش دهيد. «من قوّة... ترهبون به عدوّاللّه»
10- وحدت و يكپارچگى هم نوعى قدرت است، چون با تفرقه، نمىتوان دشمن را ترساند. «من قوّة... ترهبون به عدوّ اللّه»
11- در اسلام، همهى مسلمانان سربازند و بسيج مردمى ضرورى است. «أعدّوا، ترهبون، تنفقوا و ...»
12- اسبهاى جنگى، آن روز و ابزار نظامى امروز، بايد به حال آماده باش نگهدارى و تغذيه شود. «رباط الخيل»
13- هم آمادگى نيروها لازم است، هم تجهيزات. «من قوّة و من رباط الخيل»
14- اسلام، بايد نظام و حكومت داشته باشد، چون بدون آن، دشمنان هراسى ندارند. «ترهبون به»
15- بايد بُنيه دفاعى مسلمانان در زمينههاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى، نظامى، عقيدتى و... چنان قوى باشد كه دشمن از هر جهت بترسد و توطئههايش خنثى شود. («ترهبون به»، به طور مطلق بيان شده است)
16- هم ارزشهاى الهى بايد حفظ شود و هم حقوق انسانى. «عدوّاللّه و عدوّكم»
17- در اسلام، مكتب و كرامت انسانى مطرح است، نه اغراض شخصى، نژادى و قومى. «عدوّاللّه و عدوّكم»
18- همهى دشمنان، شناخته شده نيستند. «لاتعلمونهم» شايد مراد منافقان باشند، چون همين تعبير دربارهى آنان هم آمده است. «لاتعلمهم نحن نعلمهم»(181)
19- تنها براى دشمنان شناخته شده برنامهريزى نكنيد، بلكه پيشبينى لازم حتّى براى دشمنان ناشناختهى حال و آينده هم داشته باشيد. «لاتعلمونهم»
20- مردم بايد در بودجهى جنگ و تأمين جبهه، مشاركت كنند و اين تنها مخصوص زمان جنگ نيست. «وما تنفقوا...» (آيه مطلق است و مىرساند كه مسلمانان بايد همواره براى آمادگى، پول خرج كنند.)
21- كمك به جبهه، از هر راهى؛ مالى، جانى، آبرو، اطلاعات، قلم و... لازم است. «من شىء»
22- هرگونه تلاش وانفاق وبكارگيرى امكانات براى تقويت بنيه نظامى حكومت اسلامى، از مصاديق انفاق در راه خداست. «وما تنفقوا من شىء فىسبيل اللّه»
23- به شرطى خير و بركت انفاق به شما برمىگردد كه در راه خدا باشد، نه از روى ريا، سُمعه، خودنمايى و روابط و ملاحظات. «فى سبيل اللّه»
24- كمكهاى مالى، سبب قدرت امّت مىشود و نتيجهى آن به خود مردم و وضع اقتصادى جامعه و عزّت مسلمانان برمىگردد. «يوفّ اليكم»
25- تضييع حقوق ديگران و پرداخت نكردن مزد و پاداش كارها به طور كامل، ظلم است. «يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون»
پي نوشت ها :
175) كافى، ج2، ص290.
176) تفاسير نمونه والميزان.
177) تفسير الميزان.
178) تفسير فرقان.
179) امام خمينىقدس سره در روزهاى اوّل پيروزى انقلاب اسلامى كه جمعيّت ايران حدود سىمليون بود، فرمود: «ما بايد ارتش بيست مليونى داشته باشيم».
180) تفسير نورالثقلين.
181) توبه، 101.
/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}